بدون وارث
نه در ستاره ها
نه در ماه
شب
شب در پیاده رویی که زنی
کودکش را خواب کرده ست
خلاصه می شود
بقیه ی این شعر
دستکش می خواهد
کلاه می خواهد
پتو می خواهد
مشکل
فقط شب نیست
نفس های زمستان
به هیچ وجه کوتاه نمی آیند
- آسمانِ حجّاج
برای پرواز
مساعد نیست
سکّه
بازار تهران را قیمتی کرد
و
نود و نه درصدِ اروپا در افسردگی !!! –
شبکه را
عوض کن
شب
در این
شعر جا نمی شود
با این
وضعیت
اما
خیلی خوشحالم
من می میرم
مومنین می میرند
ظالمین می میرند
دنیا
پشتِ قباله ی هیچ کس نمی افتد.
اردوان انوشه
یکی بیاد جلوی این انوشه رو بگیره.............. خیلی شاعری خدایی بگم غبطه دروغه واقعا به این قریحه ی شاعریت حسودیم میشه عزیزی میخوامت فقط برای بودنت یادمه قبلا هم که برامون از زندگی حرف میزدی تو با همه ما فرق داشتی برای قلم شهرت، محبوبیت و جاودانگی آرزومندم
عالی بود حق با "یکی بیاد" هس انوش هر وقت برامون حرف میزد آرمان هاش تو زندگی به همه ما فرق میکرد هرچند الان نیستش (میگن شیرازه) نمی دونم چرا گوشیش هم خاموشه خلاصه خیلی دوستش داریم و به شاعر شهرمون افتخار میکنیم به امید بزرگ شدنش در سطح کشور و جهان
بهین کلامت برگستره زمین نقش میبندد تاتوبدانی ومن کودک سیاه بخت پیاده رو تاب نفس زمستان ندارد هی اشنای دیارعشق نفس هایت سنگفرش خیابان کودک سرگردان وکلامت روشنی بخش چشمان به عمق اقیانوس رهاشدی مادر دوباره بخوان که من به این غبارنفس شوق دارم
هر وقت شعرای آقای انوشه خوندم نتونستم نظر بذارم هر وقت میخونمشون نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت!!!! ولی خدایی هرچی تو شعراش هس حقیقته برای همین که مورد توجه خیلی ها و حتی دخ........ها قرار گرفته شعراش دل همه رو می بره [گل][گل][گل]
همیشه دوست داشتم با دوستان زرین دشت شب شعر ی یا نشستی داشته باشیم. از طرف انجمن سپیده فرگ
[گل][گل][گل]
دوستت دارم خیلی
چرا یه شاعر مث انوشه نباید حقشو از این جامعه بگیره؟ خب داره زحمت میکشه مطالعه میکنه و بینش عالیش.......... فقط میتونم بگم آه....................................... اردوان جان عالی بود[گل]
چرا یه شاعر مث انوشه نباید حقشو از این جامعه بگیره؟ خب داره زحمت میکشه مطالعه میکنه و بینش عالیش.......... فقط میتونم بگم آه....................................... اردوان جان عالی بود[گل]
این شعر ایینه تمام نمای وضع موجود بود ، فقط در چند سطر.